به قلم جا افتاده ات بگو !
كه دست از كاغذ كاهي من ، بردارد
و گرنه : حرام زاده ام اگر
عمري را – كه چيزي از آن نمانده است –
به پايش حرام كنم
آه از اين سهميه ها ...
كم مانده است / همه چيزمان بفروشند
وقتي پاي هر نهادي ، پيش مي آيد
گزاره هاي غريب ! بكار مي افتند
حالا ، چه اجباري باشند چه اختياري
-به قلم جا افتاده ات قسم
جرئتم بيشتر از اين ها بود
اما بگذار به زندگي فعلي خود / ادامه دهيم !؟ ...
نظرات شما عزیزان: